زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها ( مدح و مرثیه )
تنها نمیماند علی وقتی که زهرا هست پهلوی او هم بشکند؛ زخمی است، اما هست سرباز مولا میشود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر، ای جماعت! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی میکند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بیمرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مـردم! فـدک ارثـیـۀ قـانـونی زهـراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبهاش وا کرد حیدر به زهرا گفت؛ ما بی هم چه میکردیم؟! زهـرا بیا با هم به سـمت خانه برگردیم میدانـم از بـس درد داری نـاتـوانی تو امـا عـزیـزم بـا عـلـی بـایـد بـمـانـی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت میشوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم! تا خانه راهی نیست باید بمانی، بیتو حـیدر را پناهی نیست من بیتو بغضم، گریهام، فریاد خاموشم بایـد بمـانی بـار غـم بـرداری از دوشـم زهرا چرا هی دست را بر گونه میگیری زهرا بگو از مرتضی یت رو نمیگیری الجّار ثم الدار میخواندی تو قبل از این حالا چـرا عجّـل وفـاتی میکـنی تلـقـین هر شب دعایت میکنم، با من بمانی کاش زهرا بمان، شبها تو سقای حـسینم باش |